زنگوله‌ی هر بادی آرامش است

دیشب با هوس ماه بازی می‌کردم که
دستم لای دل واپسی‌های هرشبش مانده_
کپک زد
التماس کردم حتی
به خودم گفتم به زور بخند
زود باور باش…
“روز” جای بهتری برای آرامش_
عاقل نیستند آدم‌هایی که شنیدنی / بو کردنی…
تا زُل می‌زنی از گردن به بالا زبان
فقط
برایت دروغ‌هایی می‌گویند با لبخند
علاقه‌های میریزند پُر از حرف اضافه
ساکتی که_
به ایجاز آستین هر دستی ایمان دارند
بگویی “نه!” برایت پُر از سردرد
دلیل بالا می‌آورند
می‌ریزند….
می‌بافند…
هــــــــــــــــــــییییی

گوشاگوش پنجره‌های شمالی که سکوتت را بنشینی
سر‌ریز می‌کند طاقت حرف
دوری_
جنوب بهتری
سرازیر…
زنگوله‌ی هر بادی
آرامش است
هممممممممممم

آوریل 9, 2013

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *