شک به قلم موی خدا

روی طول زمان
حل شد تمام ما
بر تمامیّت ارضی این نمایش مهربانی و توحّش
در بازار آزاد چشم‌ها
فقط عرضه و تقاضای نگاه
میزان ما را “تماشا” مشخص می‌کند چه درد دلی باید ویترین شود / چه دل دردی شطرنجی
شما را که می‌بینید
به انهدام تاسیسات نظامی “شک به قلم موی خدا” دعوت می‌کنم
بعد این همه ستاره که
نمی‌شود به بهانه‌ی تعیین جنسیت به_
زیر دامن شب دستبرد زد!
نمی‌شود دم به دقیقه از پنجره “غروب درخواستی” تقاضا کرد!
{دوباره…. دوباره…}
گلدان را نشاند روبروی حیاط و شکنجه‌…
{دوباره…. دوباره…}
هر مرغ بلند پروازی را پرنده…
{دوباره…. دوباره…}
در المپیک تابستانی_
هر سیب رسیده‌ـی را برنده‌ـَش کرد!
‌‌‌‌
هــــــــــــــــــــــییییی
“من” و “تو” قربانیان یک تسویه حساب مشترکیم
از ناکجاآباد این فاصله
بی تشویش اذهان عمومی
کسی دارد تمام دلخوشی‌های ما را
به نفع / رشد تصاعدی آرزوی خوشبختی…
به نفع / خیریه‌ی عکس‌های خصوصی…
به نفع تمام کودکان خاطرات بعد جدایی‌مان…
مصادره می‌کند!!!
باور کن بهشت بی دردسر
به ضرر اعتقاد ماست
به یکباره_
تقدیم “طعم تمام بوسه‌های تو”
به من
اشتباه است!
کلمه…
به…
کلمه…
باید یاد گرفت در فصل‌های مختلف سال شنیدن “عشق” از دهان تو
چه تلفظ‌های رنگارنگی دارد؟…
تا چه ارتفاعی از “ناز کردن” / قابل نفس کشیدنی؟…
در چه فشاری از “دلتنگی” / چشم‌هایت بارانی می‌شود؟…
صفر مطلق “تنهایی”ـَت کجاست؟…
‌وقتی کبوتر لبخند از تاقچه لبانت پر می‌کشد_
روی گنبد کدام پریشانی باید دنبالش بگردم؟…
از کجا به بعد قدم زدن_
دلت می‌خواهد در هوای صبح زندگی بدَوی؟…
‌‌

هــــــــــــــــــــیییی
روی طول زمان
حل شد تمام ما
بر تمامیّت ارضی این نمایش مهربانی و توحّش
در بازار آزاد چشم‌ها و پیشانی
پشیمانی؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *