اهل کدام مردابی؟

تحریک غرور ملی…
ارضای لزجی با دو انگشت برافراشته‌ی هم وتنان…
هنجره‌هایی یقه دریده…
جنگ جنگ تا پیروزی…
پیاده نظامی روی سکوی سینه…
بالا و پایین پُر التهاب هر لحظه تنفس…
هــــووووووفـــــــ
‌‌‌‌
یادم هست در زندگی قبلی
مگس متعصبی بودم
برای مرداب گندیده‌ـی روز و شب مزاحمتم را در_
ناخوشاندترین مناطق معارضان ابر قدرت
چه الاغ / چه خوک / چه گاوهایی…
فرو کردم عذاب خدای پشه‌هایی آزاده را
به شکل نیش‌هایی سوزنده…
چه برادران و خواهران هم مردابی که جلوی چشمم سقوط…
در خیالم به پرواز درآمدند
هـــــــــــــییییی
‌‌
در زندگی قبلی
عاقبت خدای پشه‌های ازلی
از تلاش بی‌رمق‌مان نا امید شد و مردابمان
خشکید
بی چاره…
دسته دسته بر نشیمن‌گاه گاوهایی بی گناه نشستیم و…
“بهشت” وعده معتقدان راستین بود
با علف‌هایی تا آسمان افراشته و…
مردابی که تا انتهای دنیا ادامه داشت…
همممممممممممم

در زندگی بعدی
نسیم بی‌سرزمینی شدم
بی‌خیال حصار تپه‌های ریز و درشت
هر دشت پیش رویی را_ می‌دویدم
تماشای زندگی را_
می‌وزدیم

تو
که چسبیده به زمینی_
اهل کدام مردابی؟

2 پاسخ

  1. درودها

    1. میترادات نیم‌رخ
      میترادات

      سالم باشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *