در نمایشگر با کیفیت خدا یک پیکسل ساده بودم

به آسمان بی‌ابر که نگاه می‌کردم_, رنگ چشمم آبی بود…
روی چمن‌ها که دراز می‌کشیدم_, سبز…
شب که می‌شد
یک جفت مروارید سیاه
پشت پلک‌هایم به خواب می‌رفت…
در نمایشگر با کیفیت خدا
یک پیکسل ساده بودم
و بودم…
و بودم…
حاصل تقسیم “من” به
بی‌شمار ثانیه‌ی سرسام آور
قابل چشم‌پوشی بود…
بی‌انتهای این زندگی_ طراوت را از من دزدید
روبروی افق
آنقدر رنگ پس دادم که_
خیالات رنگین کمانی‌ـَم خالی شد
یا شاید چشم‌های تاریخ گذشته‌ـَم همه چیز را بی‌رنگ می‌دید که رنگدانه‌هایم بعد از آن روز
تحریک نشد
‌‌
هممممم
فقط در حال نمایش شب
بی اعتقادی‌ـَم به تصورهای خدا
به چشم نمی‌آمد
که….
‌‌‌‌
‌‌
هــــــــــــــــــــــــــــییییی
با چند پیکسل سوخته_, تماشای خلقت
مشمول گارانتی تعویض می‌شود؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *