از ابتدای آفرینش
بلعیدن خلقتم به دست خدا…
گوارش ایام…
گردش من / در روده درازیهای سرنوشت…
تزریق ویتامین ثواب در رگهای خونی…
دفع گناه کاران نامطبوع…
وطنی_سالم
هممممممممم
سرگرم بندگیهای بیتراکنش
من در بازار آزاد ادیان تخفیف خورده_ ضرر کردم…
با چکیده وحیهای بیضمانت بانکیـم_
بازی شد…
هَی صداهای بی تصویری میشنیدم…
هَی با معشوقهی بیجسمی عشق بازی…
از جنون ادواری
سر گذاشتم به بیابان
{ سلام
سلام بیابان گرد بی “جی.پی.اس” }
به دیرینه شناسی علم
ما فرزندان ستارگانیم
پس عجیب نیست برای پیدا کردن راه
به چشمک آنها گوش فرا دهیم
و فرارمان از انقراض را
در آغوش مادرانه مهربان ترینشان پناه بگیریم
هـــــــــــــــــــــــییی
پولکهای رنگارنگی روی دامن سیاه شب
خدا هم میرقصد…
خلاء هم ساز مینوازد…
رستگاری را اگر پلّکان برقی بزنند
ایمان را هم میشود مکانیزه کرد…
آنگاه دسته دسته عابرانی هدفون به گوش را وارد بهشت میکنیم
و قدیسان از ایستگاه رادیویی زنده
برایشان به سبک ازلی مینوازند
{کنسرت مسیح چندم است؟}
دیدگاهتان را بنویسید