مقصرم
که هیچکدام از خیابانهای شهر به نام تو نیست
تمام گلها را تصاحب کردند…
سرزمینها را به نام فاتحانشان…
قلههای بلند…
دشتها…
تا جایی که چشم کار میکرد, این همه ستاره را حتی…
هرچه را, هرکه دلشان خواست صدا زدند
تو چه!
لیاقت نداشتی؟!
هــــــــــــــییییی
تقصیر من است
باید با جنگ
تو را الههی تمام معبدهای جهان کنم
دامنت را به زور, قبلهی نیایشها…
طُره ـَت را, مقدس…
تو را باید بدون پُرسش, پرستید…
در طنین سکوتت, زیباترین آوازها را شنید…
معشوق من…
معبود من…
از خدای مردمان زمین_
چه کمتر داری؟!!!
دیدگاهتان را بنویسید