بدیهیجات
-
به مدارهای خوش تجرید فکر میکنم
گرچه الاغی با قابلیت مخابرهی نظریات فلسفیامو هر روز صبح در انعکاس برکه، از سفیدی دندانهایم مواظبت میکنمو عادت دارم…
بیشتر بخوانید » -
جهنم، فقط پوستمان را برنزه میکند
(روی سنگفرش رو به غروبِ جادهای دور دست. رکود سکوتهای خودم را شیرجه میزنم) به تعدد تکرار عجایب، عادت کردهایم…
بیشتر بخوانید » -
عاشق که نه
عاشق که نه در حال تناولیم، از تمام داشتههای هم در وَرز سنگ ها به چِلانیدن دستهای زمان و زمینههای…
بیشتر بخوانید » -
یک وتن تنهایم
سالهای سال همبستری عاجزانهی ما، با سوال به سلولهای بامزهای ختم میشد که دندههایم میلههای آهنی… دندانهایم، سنگفرش پیادهرو… دهانم…
بیشتر بخوانید » -
بشارت میدهم…
سرما خورده پنجره من سُرفههای خُشکش را آبپاشی کرده روبروی فساد باغچه, به پاک دامنیِ شهر,ـ شهادت … میدهم ما…
بیشتر بخوانید » -
دور از انتظار نیست…
در فرآیند تولید انبوه ذهنهای دمپا گشاد, طبیعیـیست احساس راحتی بعضی تماشاگران آلترناتیو به برگزاری کنسرت های جهانی با تلفیق…
بیشتر بخوانید » -
سرِ سرزمینم کلاه رفته…
سرِ سرزمینم کلاه رفته… و بنا به دلایلی, گوش هایش را قایم کرده سکوتش را حق دارد از آن چرخ…
بیشتر بخوانید » -
حیا در بُقچههاست
حیا در بُقچههاست و گِرههای چشمانت زیر گلویم گفتی: { بروز رهای بـو را… از گلها نگیر بی عشوههای رنگارنگ……
بیشتر بخوانید » -
دچار شبم
لزومی ندارد تمیز دادن سرنوشت من و پشهها فاضلاب رها شده روی آسفالت خیابان را اگر ستارههای آسمان بگیریم و…
بیشتر بخوانید » -
برای عادل عزیز
تضمینی که شهود حادثه هم, دست به تماشا بمانند.. که “لحظه” ایست قبلی بگیرد و لمس “شاتر” را نبض عکاس,…
بیشتر بخوانید »