بایگانی
-
عاشق که نه
عاشق که نه در حال تناولیم، از تمام داشتههای هم در وَرز سنگ ها به چِلانیدن دستهای زمان و زمینههای…
بیشتر بخوانید » -
با فاصله مطمئنه زایندگی کنید!
من فرزند یک رابطهی نامشروعم حاصل ترکیب حدی از غرور با مقدار غیر قابل باوری, تعرض آنگاه که آسمان_ تخت…
بیشتر بخوانید » -
وقت افتادن
دورادور گوش به زمزمههای بادم تا به علامت تکان دادن شاخههای بید به من بفهماند وقت افتادن از بلندای هر…
بیشتر بخوانید » -
این روزها خستهـم
این روزها خستهـم خسته که میشوم زُل میزنم به دعوای همیشگی نور وُ پرده وُ سایههای کِز کردهی اتاق نوازشهای…
بیشتر بخوانید » -
هیچ نمیدانم
به موازاتم بینهایت وُ اندی جهان راه میروند پا به پای هر لحظهـم هَی تطبیق میخورند و سیر نمیمانند صبورم…
بیشتر بخوانید » -
احساس مادر شدن میکنم
کسی از این همه بارش آبی نشد سفید حتی همه, همان رنگیـند بیچتر که باشند فقط کمی عینکهایشان کَم رنگتر…
بیشتر بخوانید » -
نمیخواستم علفخوار باشم
پس از واژههای یک ساله ناخواناترم… خیالم پُرخوری نگاه شما نَم کشیده رو دِل میکنم… کو دل؟!! تمامش سری دارم…
بیشتر بخوانید » -
تا این عشق, علاقه بازی بود
میزان مرا آسودگی بگیر سی سال تازگی روبروی سقفی_ چه آینه از بیدردی با تختخوابهای آغوش غَش میکرد بعد هربار_…
بیشتر بخوانید » -
ما چرا غمخوار این همه سایه باشیم؟
در عبور از روزهای تقویم بیقرارم… عین چشمهای یک منتظر عین جوجه عقابی گرسنه / که چنگالهای خونیِ مادر برایش,…
بیشتر بخوانید » -
از آن دورها میآیم
از آن دورها میآیم از آن کهکشانی که کورسوی حیاتش به شهوت هیچ تلسکوپی پا نداده پشت اقیانوس سایهها آنجا…
بیشتر بخوانید »