در رفت و آمدهای ازلی
در رفت چند و چون رابطه از ربطهای بَدَوی
که رُفت ما را داده / پس نمیگیرند این چانه زدنهای معنوی
تا تماشاگرانم…
گیرنده کوچ میکند
کوچه زیر ثُم پاشنههای بلند کُروچ کُروچ میکند
و کسی سفید از تمام سفاهت ما چِک وصول میکند
چِم شده؟!!
مانُور میدهد معنویت / و ما نور بالا / منوّر میفرستیم به مسخرگی شهاب سنگ
و به سُخره میشویم / سخیف / عین بی ادبی ادبیات
گرسنگی احساس مردم و این برشتههای بیات
بیتوتهی بُتـآن هنری / روی بطلان حیات
تَب کرده دلم از این حواس مُحاط
هــــــــییی…..هــــــــییییی…..هـــــــــییییی
همه را همو میداند و محجوب است
سر به جیب / جواب پس نمیدهد
پس انداز میکند عُقده را از عهد عتیق
از دور ندیده چَه چَه میکَنَد عمیق
و عمدیـست این رابطه
ربطش با عمومیت عوام فریبیهای عجین شده رساناست و جین پُشت جین کلاه میدوزد…
مرسوم است آه از درون “چه زود دور شده”
زور است مشروعیّت مقبول شده وُ__
قُل هُوالــــــ….
بگویید چِم شده؟؟!!
آب _و_روغن قاطی کرده سرم / آروغ میزنم
دروغ چیز بدی بود؟؟
به دَرکم کنید…
نه دَرکم کنید…
اصلا به دَرَک
هیچ از جنایت من مدرکی به ارث نبرده
تنها ماندهـَم به خندانیدنِ خدایی افسرده
که این همه / پوچ بزرگیست
و انتشار شبانهـَم / چاپی نیست
فقط در انبوه نگاه شما چپاول میشوم
حالا هَی چَپ چَپ نگاه کنید
چِم شده؟؟!!
برای هم قطارهایم (۱)
In
دیدگاهتان را بنویسید