مادرم برای بازی گوشی‌های حرف

مادرم
از بس مدارا می‌کنم
به بازی گوشی‌های حرف…
تحریف حقیقت به دست زمان…
هر روز می‌شویم و می‌سابم
قابلمه‌ی سیاه آسمان…
رخت‌های چرک تاریخ را, روی بند بند جغرافیا…
هــــمممممم
‌‌‌

چقدر می‌شود برای این محبت دلیل آورد؟
به چیزی شبیه خدا در شرایط آزمایشگاهی!
تجمیع حواسی ملموس‌تر از دست‌های بالای دستش…
آغوشی قابل لمس…
صورتی با امکان اخم….
دست‌هایی قابل بوسیدن….
‌‌

چه ساقه‌های بلندی رویید در تمام دشت‌های زمین
فرشته‌های دَیـم…
درخت‌های سرسبزی در امتداد جوانه‌ی هر میــــم…
‌‌

مادرم
از بس مدارا می‌کنم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *