نگفتن تمامش
تماشاست
تا ما شاید نشسته روبروی شب
در سعی شنیدن ضرب آهنگ سکوت
نبض خدا
ساکت بود
آنکه فریادهای کاغذیـش ارث رسیده به ما
غرورش
حالا که مادران بی شوهر ریخته
ساکت بود
حتی چند باری که
فحشهای رکیکی پــــــَـرت کردنم_ به پردهی نجابت گوشهایش خورده
نابارورانه
ساکت بود
همممممممممم
کلمهای یا خدا؟
دیدگاهتان را بنویسید