با آزارت_
رواج داری در همه خیابانهای تنفسم
آینه پُر از تو…
پنجره پُر از تو…
مثلِ شبهای بیمنظره_
تماشاگرانت در سایه
نادیده زیر دامنهایی پُر از پولک
ماه_ مهربان با ستارههای عاشقم چشمک_
میزند خیالهایی از واقعیت لمس، خالی
قبل خواب
همیشه لــیـــــــز
به تعادل نرسیده تختخواب
کـَی…
از رونقت میاُفتم؟؟؟
دیدگاهتان را بنویسید