مخاطرات
-
جز خدا، به مخدرهای دیگری اگر فکر کنیم
با چشمانی خزیده پشت پردههای پلک وُ..خُمار از تمام خوابهایی که به آنها بدهکارم وُ..با لرزش دست مینویسم:جز خدا، به…
بیشتر بخوانید » -
سرگرم ننوشتنم
سرگرم ننوشتنمروبروی انتظار هر کلمهای برای خروج از مجاری فکرعلامت سوال میگذارم و_پیش پای بلعیدن هر نگاه رهسپار گوارش ادراک،…
بیشتر بخوانید » -
به محض بیدار شدن، میمیرم
هرصبحبعد یادآوری دوباره گرانش زمین به تکتک سلولهای بودنم…و محاسبه دقیق سرعت و زاویه مناسب برای رهایی از سطح تختخواب…و…
بیشتر بخوانید » -
با آزارت
با آزارت_رواج داری در همه خیابانهای تنفسمآینه پُر از تو…پنجره پُر از تو…مثلِ شبهای بیمنظره_تماشاگرانت در سایهنادیده زیر دامنهایی پُر…
بیشتر بخوانید » -
آرام بخوابید
از حس شوخطبعیتنها اعوجاج ناموزون لبها، هربار که سرنوشتبا چیرهدستی تمام، تراژدی جدیدی به خط داستانی روزگارمان اضافه میکند، ماندهاز…
بیشتر بخوانید » -
چیزی به اسم خلاء
در کوانتوم های قضاوت همیشه یادم بودعشق در حقیقت اتفاق افتاد؟یعنیاشیاء ما چه ربطی به هم داشت؟این فاصله پُر از…
بیشتر بخوانید » -
من مبتلای خاموش توام
به موازات جنگ جهانی گونهی انسان برای بقا من با خیالات خودم درگیرم مدام از خط مقدم خوابهایم, جنازه میریزد…
بیشتر بخوانید » -
مُدارا میکنم
ما, در هم که پیچکهای دست و پا بستهای شدیمعین تعطیلات زمستانی کرمهای خاکیحجوم برده به جنازهی یخمک شدهاو که…
بیشتر بخوانید » -
یادمان رفته تنهاییم
روزها به توالی مسخرهای میگذرد سوار بر احتمالات زمان وُ دچار انتظارات جاذبه از خودم شبیه هر ذرهی سرگردان_ گُم…
بیشتر بخوانید » -
ما انتخابهایمان محدود است
مقابل خوابهایت باید با احتیاط تردد کرد …روبروی چشمانت, با اعتیاد این رسم علاقههای مرسوم است که با دهنهای باز…
بیشتر بخوانید »